سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آنچه نمی شود مپرس که آنچه شده است تو را بس است . [امام علی علیه السلام]

کتاب آسمانی

 قرآن کریم هنگامی که داستان ذوالقرنین بیان می­کند در ادامه آن می­گوید ذوالقرنین در سفر سوم خود، به تنگه‏اى میان دو کوه رسید و با قومى روبه رو شد که زبان نمى‏دانستند. آن قوم از فتنه و فساد قوم یأجوج و مأجوج به ذو القرنین شکایت کردند و از وى خواستند که میان آن­ها و آن قوم سدّى ایجاد کند تا آن­ها از تهاجم آن قوم در امان باشند. آن­ها گفتند که حاضرند هزینه این کار را هم پرداخت کنند.

ذو القرنین پیشنهاد ساختن یک سدّ را پذیرفت؛ ولى کمک مالى آنان را نپذیرفت و گفت: آن­چه خدا به من داده است براى من بهتر است و از آنان خواست که با نیروى انسانى به او کمک کنند و گفت قطعه‏هاى آهن بیاورند و با آن، میان دو کوه را پر کرد و دستور داد که با کوره‏ها بر آن بدمند و آنان دمیدند و آهن کاملاً سرخ شد، سپس به شکاف‏هاى آن مس گداخته ریختند و چنان سدّ محکمى ایجاد شد که یأجوج و مأجوج نتوانستند از آن عبور کنند و ذوالقرنین شادمان از این موفقیت گفت: این رحمت پروردگار من است. وقتى وعده او فرا رسد، آن سدّ درهم ریخته مى‏شود و وعده پروردگار من حق است.[1]

به طورى که مورّخان و مفسران گفته‏اند، منظور از آن تنگه، تنگه‏اى است که در کوه‏هاى قفقاز وجود داشت، همان­جایى که رشته کوه‏هایى میان دریاى خزر و دریاى‏ سیاه مانند یک دیوار طبیعى کشیده شده و جنوب و شمال را قطع مى‏کند و فقط یک تنگه در میان آن وجود دارد که امروز به تنگه داریال معروف است و در نزدیکى تفلیس و ماوراى قفقاز قرار دارد. هم اکنون نیز بقایاى دیوار آهنى در این نواحى هست و مسلماً باید همان سدّ کورش باشد. در سدّ ذوالقرنین گفته مى‏شود که آهن زیاد به کار رفته و میان دو کوه ساخته شده است، معبر داریال هم میان دو کوه بلند واقع شده و این سدّ نیز که آهن زیادى در آن دیده مى‏شود، در همین درّه وجود دارد.[2]

شاید بتوان گفت که مورّخان‏ تقریباً اتفاق نظر دارند که سدّ یأجوج و مأجوج در شمال ایران و در منطقه قفقاز است و ذوالقرنین آن را براى مهار کردن اقوام وحشى شمال که یأجوج و مأجوج نامیده مى‏شدند بنا کرد.

درباره یأجوج و مأجوج هم سخنان بسیارى گفته شده است. ظاهر این است که آن­ها اقوامى وحشى بودند که در شمال دریاى خزر زندگى مى‏کردند و از منطقه قفقاز به سوى آذربایجان و ایران سرازیر مى‏شدند و تاخت و تاز و غارتگرى و کشتار مى‏کردند. این اقوام را یونانیان «سیت» یا «سکا» مى‏نامیدند و آن­ها همان قوم «منگوک» یا «منچوک» یا «منغول» بودند که اصل آن­ها از مغولستان در شمال شرقى دنیاى آن روز بود. ظاهراً این اقوام از سواحل شمالى دریاى خزر عبور مى‏کردند و از ناحیه قفقاز به سوى ایران سرازیر مى‏شدند.[3]

هرودوت مى‏گوید: قبایل سیت از بند قفقاز آمده و آبادى‏هاى دامنه را به غارت مى‏گرفتند.[4]

با توجه به این که در عهد عتیق و جدید نام گوگ و مگوگ در نسخه عبرى و جوج و مأجوج در ترجمه فارسى آمده است و آن­ها قومى شرور معرّفى شده‏اند، نباید تردید کرد که دو کلمه یأجوج و مأجوج که در قرآن آمده ریشه عبرى دارند و درست کردن اشتقاق عربى براى آن­ها صحیح نیست و این که بعضى‏ها این کلمه را از «اجّ النار» به معناى شعله‏ور شدن آتش مشتق دانسته‏اند، نظرى دور از صواب است.

شباهت روشنى که میان واژه مگوگ یا مأجوج با واژه مغول وجود دارد و نیز تصریح به این که این قوم از شمال سرازیر مى‏شدند و جمعیتى بسیار داشتند، تقریباً سخن کسانى را که این قوم را همان قوم مغول مى‏دانند تقویت مى‏کند. در تاریخ هم بارها قوم مغول به سرزمین‏هاى همسایه و حتى سرزمین‏هاى دور هجوم برده‏اند و تهاجم و تاخت و تاز در خوى آن­هاست.

چنین مى‏نماید که قوم مغول از سرزمین اصلى خود که در شمال شرقى دریاى خزر است گاهى به چین و شبه قاره هند هجوم مى‏بردند و گاهى هم از دو طرف دریاى خزر به ما وراء النهر و آذربایجان و ارمنستان حمله مى‏کردند و دیوار چین در شرق و سدّ ذوالقرنین در غرب براى مهار کردن آن­ها ساخته شده است.

مطلبى که در این­جا باقى مى‏ماند و تأمل بیش­ترى را مى‏طلبد، این است که در آیه آخر از آیات مربوطه به ذوالقرنین از زبان او سخنى نقل شده که از آن چنین بر مى‏آید که این سدّ تا قیامت که روز وعده الهى است پابرجا خواهد بود و در آن هنگام درهم کوبیده خواهد شد و یأجوج و مأجوج تا قیامت با این سدّ مهار شده‏اند.

همچنین در آیه دیگرى از قرآن کریم چنین مى‏خوانیم: «حَتَّى إِذا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ کُلِّ حَدَبٍ یَنْسِلُونَ وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِیَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِینَ کَفَرُوا؛[5] تا وقتى که یأجوج و مأجوج گشوده شوند و آنان از هر بلندى به شتاب بیرون آیند و آن وعده راست (رستاخیر) نزدیک شود. پس ناگهان دیدگان کافران خیره شود.»

از این آیه فهمیده‏اند که یأجوج و مأجوج تا نزدیکى روز قیامت بسته شده‏اند و در آن هنگام باز خواهند شد و از هر سوى سرازیر خواهند شد.

حال این سؤال پیش مى‏آید که اکنون همه جاى کره زمین شناخته شده است و به وسیله زمین و هوا همه جا با هم ارتباط دارند و ما جایى را سراغ نداریم که جمعیت انبوهى در پشت یک سدّ آهنى محصور شده باشند و نتوانند از آن­جا بیرون آیند.

دیگر این که اگر یأجوج و مأجوج همان قوم مغول است، همان­گونه که بسیارى از محققان گفته‏اند، این قوم پس از برپایى سدّ ذوالقرنین، در طول تاریخ بارها به کشورهاى همسایه هجوم بردند که یک نمونه آن تهاجم آنان به ایران در قرن هفتم هجرى بود و به گفته یک مورّخ «کشورگشایى‏هاى مغول در قرن سیزدهم میلادى (یا قرن هفتم هجرى) جهان را زیر و زبر کرد. مغول‏ها کره زمین را از آلمان تا کره زیر پا گذاشتند و بخش بیش­ترى از دنیاى قدیم را به لرزه در آوردند و دگرگون ساختند.»[6]  و اکنون قوم مغول در سرزمین اصلى خود مغولستان به آزادى زندگى مى‏کنند.

در پاسخ این سؤال مى‏گوییم: به نظر مى‏رسد که این برداشت از آیات قرآنى که‏ گویا یأجوج و مأجوج تا قیامت در پشت آن سدّ محصور شده‏اند، برداشت درستى نیست و قرآن بر آن دلالت ندارد. این­که از قول ذوالقرنین نقل شده که این سدّ تا روز آمدن وعده الهى یعنى تا قیامت پا برجاست و در آن هنگام درهم خواهد ریخت، منظور این نیست که قوم یأجوج و مأجوج هم تا آن زمان پشت این سدّ خواهند ماند، بلکه منظور محکم بودن آن سدّ است که تا قیامت پابرجا خواهد بود و در قیامت که کوه‏ها از هم متلاشى مى‏شوند آن سدّ هم متلاشى خواهد شد و قوم یأجوج و مأجوج در آن عصر نمى‏توانستند از آن سدّ عبور کنند و این مانع از آن نیست که در عصرهاى بعدى از آن­جا یا جاى دیگر هجوم کنند و همان­گونه که گفتیم قوم مغول پس از عصر ذوالقرنین بارها به سرزمین‏هاى دیگر هجوم کرده‏اند.

بنابراین، منظور ذوالقرنین فقط پابرجایى آن سدّ تا قیامت است و اکنون هم آن سدّ پابرجاست و اگر ما ن‏توانیم آن را پیدا کنیم شاید بدان جهت است که در طول زمان زیر خاک‏ها مدفون شده است.[7]

و اما درباره آیه سوره انبیاء باید بگوییم که منظور از گشوده شدن یأجوج و مأجوج شکسته شدن آن سدّ نیست و ضمیر «فتحت» به خود یأجوج و مأجوج بر مى‏گردد و صحبتى از سدّ در میان نیست و این پیشگویى قرآن به این معناست که نزدیکى‏هاى قیامت قوم یأجوج و مأجوج قدرت مى‏یابند و داراى جمعیتى انبوه مى‏شوند و به همه جا حمله مى‏کنند.[8] بنابر این قوم یأجوج و مأجوج – که همان مغول هستند – تا قیامت وجود خواهند داشت و در نزدیکی­های قیامت باز قدرت پیدا می­کنند و همه جا حمله می­کنند.



[1] . مضمون آیات 93-98سوره کهف.

[2] . کورش کبیر، ابو الکلام آزاد ، ص 279

[3] . همان، ص 273.

[4] . تاریخ هرودوت، ج 1، ص 104.

[5] . انبیاء؛ آیه96- 97.

[6] . ج، ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ترجمه ابو القاسم حالت، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1361، ص 13.

 

[7] . بقایای این سد را پیدا کرده­اند و تصاویر آن هم موجود است.

[8] . تفسیر کوثر؛ یعقوب جعفری، ج6، ص465-470.




سیدعلی هاشمی ::: یکشنبه 86/10/23::: ساعت 1:38 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 6


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :219455
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<