3. کلمه (مِنْکُمْ) فقط خطاب به کفار است و در کلام التفاتى از غیبت به حضور به کار رفته است. نمیتواند خطاب به مؤمن و کافر باشد به دلیل سه آیه دیگر:
اول؛ «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ»[1][5] کسی که از جهنم دور است چگونه گفته میشود که داخل جهنم خواهد شد. دوم؛ «لا یَسْمَعُونَ حَسِیسَها»[2][6] اگر بناباشد که مؤمنان داخل جهنم شوند دیگر معنا ندارد گفته شود صدای جهنم را نمیشنوند. سوم؛ «وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ»[3][7] مؤید این دیدگاه قرائت «منهم» به جای «منکم» است. تقوا در آیه بعدی به معنای تقوای از شرک است. ابن عباس گفته: المتقی هو الذی اتقى الشرک بقول لا إله إلا اللّه[4][8]
4. آیه مبنى بر تهدید جامعه بشر است و از این حکم و فرمان کبریائى درباره فردى استثناپذیر نخواهد بود و همه افراد اهل ایمان و پیروان مکتب عالى توحید و هم چنین پیروان مکتب ضلالت بر حسب حکم و فرمان حتمى پروردگار باید وارد جهنم شوند. محتمل است از نظر صولت دوزخ باشد که سعه و دامنه آن قسمتى از صحنه قیامت را فرا گرفته است.[5][9]
5. این آیه با آیه «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ»[6][10] نسخ شده است. این نکته در روایتی آمده است و شاید مراد از نسخ تخصیص باشد.
6. مراد از جهنم، جهنم دنیا است که هم اکنون همه در آن هستند. انسان بالطبع مادّى و از عالم طبیعت است و چون بخواهد که قدم به عالم روحانى و نور بگذارد قهراً باید از عالم طبیعت و مادّه عبور کرده و به عالم نور قدم بنهد. عالم طبیعت در مقابل عوالم روحانى همانند جهنّم است و صفات و خصوصیّات جهنّم (مضیقه- ظلمت- عذاب- محجوبیّت- خشونت- جهالت) در آنجا جلوهگر مىباشد. انسان مخلوق طبیعى بوده و قهراً در محیط طبیعى زندگى کرده و سپس به عالم لطیفتر و روحانیترى منتقل مىشود. از این روست که مىفرماید: وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها. انسان در عالم طبیعى به دنیا آمده و در آن عالم زندگى خود را ادامه داده تا رحلت و موت و سپس با أحوال و صفات مخصوصى مبعوث مىشود. در ادامه آیه میفرماید: ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا؛ سپس نجات مىدهیم از این محیط جهنّمى أفردی را که در طول زندگى، خودشان را آلوده نکرده و خود را با صفات روحانى تربیت و رشد دادند که در این صورت با کمال خوشى و آزادى و نورانیّت از منازل عالم طبیعت عبور مىکنند و براى همیشه سربلند و در آسایش خواهند بود.[7][11]
7. مراد عبور از صراط است که بر روی جهنم قرار دارد.[8][12]558
[10][5] . انبیاء، آیه101.
[11][6] . انبیاء، آیه102.
[12][7] . نحل، آیه 89.
[13][8] . مفاتیح الغیب، فخرالدین رازی، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، 1420قمری، ج21، ص557
[14][9] . انوار درخشان، سیدمحمدحسین حسینی همدانی، کتابفروشی لطفی، تهران، 10404قمری، ج10، ص: 405.
[15][10] . انبیاء، آیه101.
[16][11] . البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، محمد صادقی تهرانی، بینا، قم، 1419، ص: 310؛ تفسیر ابن عربی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1422قمری،ج2، ص13
[17][12] . أطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، انتشارات اسلام، تهران، 1378، ج8، ص: 472؛ تبیین القرآن، سید محمد حسینی شیرازی، دارالعلوم، بیروت، 1423ص: 322